بزند امشب خدا رو به کاتب و مقدرش کند ...
بگوید این بنده ها هرچه خواستند بدهید ...
اینها جز من کسی را ندارند ...
خودم یادشان دادم یا رفیق من لا رفیق له ...
هرچه گفتم عکسش کردند،هرچه خواستم عکسش انجام دادند ...
حلالم نخوردند و ننوشیدند ...
حرامم خوردند و نوشیدند ...
اصلا بخاطر امشب،نوش جانشان ...
خدای ما خدایی بلد است  ...
پدری کردن بلد است؛آغوشش بوی مادر میدهد رفاقتش بوی برادر ...
به پایمان ماندنش بوی پدر ...
گریه های دلسوزانه اش جنس خواهرانه دارد ...
خدا،خدایی بلد است ...
اصلا امشب بزند بگوید ...
هر چه کردند به کسی ربط ندارد ...
خودم آفریدم،خودم شکلشان دادم،روحشان دادم،جسمشان دادم ...
خودم درد و درمانشان دادم ...
خودم گفتم یا طبیب من لاطبیب له ...
اصلا امشب هر چه کرده اند ،دردشان به جانم ...
می خواهمشان ...
امشب خدا بزند خدایی کند ...
این جان بی جانمان،روح بی آراممان آرام بگیرد ...
امشب عجیب به حرف ها و دعاهای خود خدا محتاجم ...
خدایا التماس دعا ...

 

محمد_امجد