عشق

نگرانم !‌ ولي چه بايد كرد
عشق ، دلواپسي نمي فهمد!

درد من ، خط ِ ميخي است عزيز!
درد من را كسي نمي فهمد !

 

یاسر_قنبرلو

من امشب تا سحر ...
خوابم نخواهد برد...
همه اندیشه ام ...
اندیشه ی فرداست
وجودم از تمنّای تو !
 سرشار است
زمان در بستر شب ...
خواب و بیدار است
هوا آرام، 
شب خاموش ....
راه آسمان ها باز
خیالم ... 
چون کبوترهای وحشی می کند پرواز ...
    

فریدون_مشیری     

سوره ی انگور

باید امشب ...
لبِ من با لبِ تو جور شود...
تا خدا نیز به فکر افتد و مجبور شود

آیه ای تازه بیارد که مجوّز بدهد...
آخرین سوره یِ او ، سوره یِ انگور شود !

 

فاضل_نظرى

ساعت دلم

با ساعتِ دلم...
وقتِ دقیق آمدن توست؛ 
من ایستاده ام
مانند تک درخت سر کوچه 
با شاخه هایی از آغوش 
با برگ هایی از بوسه...

 

محمدعلی_بهمنی

 

فقط همین


طوریم نیست، خرد و خمیرم فقط همین! 
کم مانده است بی تو بمیرم...
فقط همین !

از هرچه هست و نیست گذشتم ولی هنوز
در مرز چشم های تو گیرم...
فقط همین !

با دیدنت زبان دلم بند آمده‌ست...
شاعر شدم که لال نمیرم...
فقط همین! 

 

محمدعلی_بهمنی

رویای قشنگ

آغوش من و ...
عشق تو و لحظه‌ی دیدار...

رویای قشنگی‌ست و اما شدنی نیست...

 

محمدعلی_بهمنی

چه سازم


با این دل ماتم زده آواز چه سازم
بشکسته نی‌ام بی لب دم ساز چه سازم

در کنج قفس می‌کشدم حسرت پرواز 
با بال و پر سوخته پرواز چه سازم

گفتم که دل از مهر تو برگیرم و هیهات 
با این همه افسونگری و ناز چه سازم

خونابه شد آن دل که نهانگاه غمت بود 
از پرده در افتد اگر این راز چه سازم

گیرم که نهان برکشم این آه جگر سوز 
با اشک تو ای دیده‌ی غماز چه سازم

تار دل من چشمه‌ی الحان خدایی‌ست 
از دست تو ای زخمه ی ناساز چه سازم

ساز غزل سایه به دامان تو خوش بود 
دو از تو من دل شده آواز چه سازم

 

هوشنگ_ابتهاج

 

امدن عشق


توان گفتن آن راز جاودانی نیست
تصوری هم از آن باغِ ارغوانی نیست!
 
پر از هراس و امیدم، که هیچ حادثه‌ای
شبیه آمدن عشق ناگهانی نیست
 
ز دست عشق به‌ جز خیر، بر نمی‌آید
وگرنه پاسخ دشنام مهربانی نیست
 
درختها به من آموختند فاصله‌ای
میان عشق زمینی و آسمانی نیست
 
به روی آینه پرغبار من بنویس
بدون عشق جهان جای زندگانی نیست

 

فاضل_نظری

 

عشق

 

هرچہ ڪَویي
              آخرے دارد

 بہ غیر از حرف عشــــق

ڪین همہ ڪَفتند وآخر نیسٺ.
 ايݧ افسانہ را!!

 

وحشي_بافقي

بیش از این؟

 

 

با منِ دردآشنا ، ناآشنایی بیش از این؟
ای وفادارِ رقیبان، بی‌وفایی بیش از این؟

گرمِ احساس منی، سرگرم یاد دیگران،
من کجا از وصل خشنودم، جدایی بیش از این ؟

موجی و بر تکه‌سنگی خُرد، سیلی می‌زنی
با به‌خاک‌افتادگان، زورآزمایی بیش از این؟

زاهد دلسنگ را از گوشه محراب خود
ساکن میخانه کردی، دلربایی بیش از این؟

پیش از این زنجیرِ صدها غم به پایم بسته بود
حال، تنها بندۀ عشقم، رهایی بیش از این؟

 

سجاد_سامانی

 

عاشق هستم ..

 

در ببندید و بگویید که من
جز از او از همه کَس بُگسستَم...
كَس اگر گفت چرا؟
باکَم نیست!
فاش گویید که عاشق هستم...

 

✍️فروغ فرخزاد

دل من

دلِ من...
هر چه غلط بود فراوان کردی!
دوستش داری و
پیداست که پنهان کردی...

 

 یاسر قنبرلو

 

مقایسه

 

در چشم ديگران منشين در كنار من

ما را در اين مقايسه بى آبرو مكن

 

فاضل_نظری

 

دوست دارمت...♥️

 

هميشه در خيالِ من
زِ شعله گرم تر تويى
چه گرم دوست دارمت...♥️

 

سیمین_بهبهانی