من امشب تا سحر ...
خوابم نخواهد برد...
همه اندیشه ام ...
اندیشه ی فرداست
وجودم از تمنّای تو !
 سرشار است
زمان در بستر شب ...
خواب و بیدار است
هوا آرام، 
شب خاموش ....
راه آسمان ها باز
خیالم ... 
چون کبوترهای وحشی می کند پرواز ...
    

فریدون_مشیری     

سوره ی انگور

باید امشب ...
لبِ من با لبِ تو جور شود...
تا خدا نیز به فکر افتد و مجبور شود

آیه ای تازه بیارد که مجوّز بدهد...
آخرین سوره یِ او ، سوره یِ انگور شود !

 

فاضل_نظرى

امشب

 

مژدهٔ وصل توام
ساخته بیتاب امشب

نیست از شادی دیدار
مرا خواب امشب....

 

بافقی

 

پر واکُنم

 

بازم به سَر زد امشب
ای گل هوای رویت

پایی نمی دهد تا
پر واکُنم به سویت ...

 

هوشنگ_ابتهاج

 

شب ها

 

شب ها گذرد
كه ديده نتوانم بست
مردم همه از خواب و من از فكرِ تو مست ..!!

 

سعدى