زن هایی که

از زن هایی که حس  مالکیت دارند...
 خوشم می آید...
آن هایی که با مرد هایشان ...
مثل بچه ی خودشان رفتار می کنند
نگرانند که نکند ناهارش را دیر بخورد ...
یا شلوارش اتو نداشته باشد...
نخ در رفته گوشه ی یقه ی شوهرشان را
 با دندان می برند...
زمستان که نزدیک می شود ...
میله بافتنی و کاموا در دستشان هست
 که برای مردشان شال ببافند
صبح ها میز صبحانه را می چینند....
ظرف غذای فلزی َش را پر می کنند ...
که مبادا سر کار گشنه بماند
و بعد هم تدارک شام می بینند...
مردشان را به آغوش می کشند ....
و تا چشم هایش سنگین نشود ...
پلک روی هم نمی گذارند
از همین زن هایی که عشقشان را ...
با توجه کردن نشان می دهند
از همین زن هایی که وقتی هستند،...
دوست داری بچه ترین مرد دنیا باشی
دوست داری ...
از پس انجام هیچ کدام از ...
کار های شخصی َ ت بر نیایی...

 

حامد_رجب_پور

زن ها

حالا تو هی بنشین و بگو زن باید این شکلی باشد، 
زن باید آن شکلی باشد...
این را بلد باشد...
آن را بفهمد...
گر فلان بشود بهمان بکند...
چه شکلی باشد ها؟
چه چیزی را بلد باشد؟
چه کاری را انجام ندهد؟
عزیز من،تو اگر مرد عاشق شدنی،
زن ها یک چتر می خواهند و یک خیابان خیس،
که  دو دستی بچسبند به بازوی تو ...
و شریک مسیرت باشند...
نه رستوران آمده ای که چیز سفارش می دهی،
نه دنبال ملکی ...
که زن را گذاشتی مقابل چشم هایت ...
و بجای دوست داشتنش رویا پردازی می کنی!
اصلا نیاز نیست زن ها شکل خاصی باشند ...
یا طور خاصی رفتار بکنند...
کلا دو دسته اند یا مردی دوستشان دارد و شادند،
یا از عشق دل خوشی ندارند ...
و چشم امیدشان به معجزه است....

 

حامد_رجب_پور 
 

زن بودن

زن ها می توانند در اوجِ دلتنگی لبخند بزنند، آواز بخوانند، غذای دلخواهت را تدارک ببینند ،
کودکانه با بچه ها بازی کنند
زن ها می توانند با قلبی شکسته باز هم دوستت بدارند ،
ببخشند و بخندند …
تو از طرزِ آرایشِ موهایش یا رنگِ لب هایش ، لباسش یا حتی حرف هایش هرگز نمیتوانی حدس بزنی زنی که روبرویت ایستاده دلتنگ یا دلشکسته است ..!
” زن بودن کارِ ساده ای نیست ”

 

خسرو_شکیبایی

نادیده

یک زن... 
هیچ آسیبی...
نمی‌تواند به تو برساند
جز این که تو را نادیده بگیرد...

 

ژان_لوک_گدار

 

منتظر

هيچ زنى 
دلش نمى‌آيد 
كه ديگر برنگردد !
منتظر است
سراغش را بگيريد ...

 

فرزانه_صدهزارى

 

زن ها ...

زن ها ...
لای پیچِ موهایشان ...
کمی دل شوره دارند...
سوار بلندی پاشنه هایشان ...
کمی خیال پردازی...
روی تَرَکِ لب هایشان ...
ترس و تردید
در جیرینگ جیرینگِ النگوهایشان ...
شیطنت های زنانه
لا به لای چینِ پیراهنشان ...
سبد سبد مهربانی
در اخمِ پیشانیشان ...
وفاداری
و در دو دویِ مردمکِ چشم هایشان ...
حرف دل...
می دانی عشق کجای این داستان جا دارد؟
در بوسه هایشان...

 

پریسا_زابلی_پور

 

یک زن ..

کاش می دانستی ...
یک زن از لحظه ای که ...
دوستت دارم می گوید
از لحظه ای که بوسیده می شود
از لحظه ای که به آغوش کشیده می شود،
دیگر خودش نیست
می شود تو
می شود با هم بودن...
آن لحظه که ترکش می کنی
دو نیم اش می کنی
و یک نیمه اش را با خود می بری!
نگو زمان همه چیز را حل می کند
که زمان، تنها، کند می کندجستجوی او را ...
برای یافتن نیمه دیگرش
نگو فراموش کن !
که او یک چشمش همیشه...
باقی می ماند به نیمه رفته دیگرش...

 

پریسا_زابلی_پور

 

زن زیبـاســت …

 

🍂🌼


زن زیبـاســت …
چه آن زمان که از فرط خستگی چهره اش در هم است…
چه آن زمان که…
خود را می آراید از پس همه خستگیهایش…

زن زیباست..
آن زمانی که …
خسته از همه تُهمت ها و نابرابریها باز فراموشش نمی شود؛ كه مادر است، همسر است.

زن زیباست …
زمانی که
نداشته های خودت را به حساب ضعفش نگذاشتی …
آری زن زیبـــــاست…
اگر بفهمى…